خانه > ارزشها > نوآوری
نـوآوری
زمـانی میتـوانیم ادعا کنیـم که در اقـتصاد، تـجارت و صـنعت مَـصدر شـکلگیری نـوآوری شـدهایم کـه بـتوانیم فـرآیندها، خـدمات یا کـالاهایی جـدید بـا قابـلیت اَثـرگـذاری مـثبت و ایـجاد تـغییراتی مـلموس و انـضمامی در حیـات بـشـری خلـق و تولید کـرده باشیـم. این نـوآوری ممـکن است هـم بهمـعنای ارتقاءِ شـیوهها، عملکـردها یا کـردارهای موجود باشد، هم گـونهای خلق از عـدم. در نـهایت اَمـر، هـدف این است که کـسبوکار تقویت شود و ارزش افزودهی جدیدی خلـق شود که بتواند رشـد و بهـرهوری را فـزونی بـخشد.
چـرا نـوآوری بـرای ما در شـرکت آنـین مـهم اسـت؟
بـه یک دلیل بـسیار سـاده نـوآوری، بهزعم ما، از اهـمیت بهسـزایی بـرخوردار است: خـلق اَرزش. مـا قـویـاً مـعتقدیم که زنـدگی در قـرن بیست و یکم یـعنی زنـدگی در زمـینه و زمانهایی که در آن هـر چـیز جـدیدی زود کـهنه میشـود؛ از ایـن روی، بـرای اینکه بـتوانیـم با مـوفقیت در این فـضا بـقا و حـیات داشـته باشیـم و آثـاری خـوب از خـود بهیـادگـار بـگذاریم، ضـرورت دارد که مـتّصل و پـیوسته به نوآوری و ارتـقاء خود، کاربـر، مشتری و کارفرما مـبادرت ورزیم. به همین خاطـر، عقیـدهمان ایـن است که زمـانی میتـوانیم برای خـود اَرزش خلـق کنیـم که پـیشاپیش بـرای کاربـر، مـشتری یا کـارفرمای خود اَرزش خلق کـرده بـاشیم. زیـرا، طـبق رهیافت انسان ـ مـحورانهی ما، مـحصولی که، اعم از کالا و خدمات، به نـیازهای بـیانشده و بـیاننشدهی کاربر ـ مـشتری پاسـخ مـیگویـد، مـحصولی است که قـابلیت ایـجاد ارزش را دارد. بـنابراین، ما بهگـونهای سـوداگـرانه تـنها بهدنـبال تولید بـرای مـنفعت خـویش نـیستیم، بلـکه بر این بـاوریم که در جهان امـروز، با جملـگی مـعظلات و بـحرانهای ریـز و درشت ناشی از بـیتوجهی به مـحیط زیـست، سـلامت انسان و اختلاف طـبقاتی، خلق اَرزش نه فـقط در گـروِ خلق ارزش افـزوده است بلکه بهمـعنای پاسـداشت ارزشهای انسـانی نـیز هست. این دو مـیسر نمیشود، مـگر با ایـجاد نـوآوری در فـرآیندها، رویـههای کـاری، طـراحی، برنامهریزی، عملکرد و خدمات و کالاهـا.
سـه مُـدل بـرای نـوآوری در کسبوکار
بیتـردید، بـیش از یـک شـیـوه برای نـوآوری در کـسبوکـار وجـود دارد و سـازمـانها نـیز اغـلب دلایـل مـختلفی را بـرای مبادرتورزیدن به آغاز یک فرآیـند کـاری جدیـد بـر میشمـرند. بـرای بـرخی، نـوآوری به مـعنای ارزیابـی مـجدد در شـیوههای تـولید و اَخـذ درآمد است. بـرخی دیـگر نـیز ورود بـه یک صنعت دیگر را یک ضرورت و نوآوری میبـینند. برخی هم نـوآوری را در ایـن میبـینند که یک مُـدل تـجاری جـدید ارائـه دهنـد. به هر تـقدیر، اعتقـاد ما بر ایـن است که پـیش از آنکه به نـوآوری مـبادرت ورزیم میباید نـوآوری را در ایـن سـه شـیوه جستجو کنیـم:
نوآوری در شیوهی کسب درآمد
نوآوری بهمثابهی ارائهی یک مدل تجاری جدید
نوآوری بهعنوان ورود به یک صنعت جدید
نـوآوری در شـیوهی کـسب درآمـد
اگـر افـزایش سودآوری مهمترین و اصلیترین رانهی نـوآوری در کسبوکار است، یک سـازمان میتوانـد شیوهی کـسب درآمد خود را تغییر دهد. بدین منظور، مـمکن است یک شـرکت یا سـازمان با ارزیابی مجـدد در مـحصولات، اعم از کـالاها و خدمـات، یا از بـرخی هـزینههای اضـافی احتـراز کرده و مـیزان سـودآوری را افـزایش دهد یا ایـنکه در راهبـرد مـعطوف به قیمتگذاری کالاها و خدمات تجدید نـظر کند. از یاد نبریم، نوآوری قرار نیست همیشـه رادیـکال یا ریـشهای باشد. زیـرا بعضی اوقـات تغییـر یک یا چند عنصر یا مؤلفـه میتـواند نـتایج معنـاداری را به بار نـشاند.
نـوآوری بهمثابهی ارائهی یـک مـدل تـجاری جدیـد
بـرای این شـیوه از نـوآوری شاید لازم باشـد که یک سـازمان یا شـرکت به شـناسایی فرآیندها، رویهها، محصولات و خدماتی مـبادرت ورزد که از قابلیت لازم برای ارتقاءیافتن و تقویتشدن برخوردارند و ممکن است سودآوری شرکت را نیز افزایش دهد. نوآوری در این حیطه میتـواند بهمعنای تشکیل شـراکتهای جدید New Partnerships یا برونسپاری Outsourcing بـرخی از کارهای خاص و بهکارگیـری تکنولوژیهای جدیـد باشـد.
نـوآوری بهعنوان ورود به یـک صـنعت جدیـد
طبق استدلالی که در بالا آمد، ریشهایترین و بنیادیترین شیوه از نوآوری مربوط است به ورود به یک صنعت جدید یا خلق یک صنعت جدید. در این شیوه، توگویی خونی جدید در رگهای یک شـرکت یا سـازمان بهجریان میافتـد و حیـاتی نـو پـیدا میکنـد. ناگفتـه پیـداست، در این شـیوه از نـوآوری، مـمکن است مخاطـرات بیشتـر و یـحتمل سـودآوری چشمگیری برای یک سازمان یا شرکت وجود داشته باشد. از این حیث، مدیران و راهبران آن سـازمان میباید با عِلـم به این مخاطـرات، با چشمـانی باز و شـجاعانه و از سـر آگاهی دسـت به این تصمیـم مهم بـزنند.